اوّلین بار بحث پلورالیسم دینی توسط چه کسانی در جامعه ی ما مطرح شد و انگیزه ی آنان از طرح این بحث چه بوده است؟[1]
نظریه ی پلورالیسم دینی و سخن گفتن از آن در حوزه ی فرهنگی جامعه ی ایران، مسئله ی جدیدی نیست؛ بلکه سابقه ای چندین دهه دارد. مرحوم آیت اللّه مجتبی قزوینی در رساله ای با عنوان (بیان الفرقان فی نبوّة القرآن) که بیش از پنجاه سال پیش نوشته اند، به یک جریان فکری اشاره می کنند که از منشأ مغرب زمین در جهان اسلام ترویج می شده و می گویند: (منظور کیوان قزوینی هم از نوشته جاتش همین است.... وی می گوید که از زرتشت، پس از این که کارش بالا گرفت، پرسیدند: چه دستور می دهی؟ او گفت: دستور من این است که هر دینی دارید، بر همان دین بمانید و خدا را با همان روش پرستش کنید؛ زیرا خدا پرستیده می شود بر هر طریقی؛ گرچه ستاره پرستی...).[2] همین مفاد و مفهوم را می توان در افکار و اندیشه های مطرح قبل از پیروزی انقلاب یافت؛ چنان که استاد مطهّری(رحمه الله) در کتاب (عدل الهی) به همین نظریه اشاره کرده، می گوید: (بسیاری از مردم زمان ما، طرف دار این فکر شده اند که برای انسان کافی است که خدا را بپرستد و به یکی از ادیان آسمانی که از طرف خدا آمده است انتساب داشته باشد و دستورهای آن را به کار بندد؛ شکل دستورها چندان اهمیتی ندارد).[3] امّا گشوده شدن باب گفت و گو و بحث از پلورالیسم دینی و رواج آن، بعد از پیروزی انقلاب در عرصه ی فرهنگی جامعه، به واسطه ی گروهی به نام روشن فکران دینی بوده است و منظور از روشن فکران دینی، طیفی از تحصیل کرده ها در فرهنگ غرب با گرایش های مذهبی است. این گروه، با عقاید و باورهای خاص خود در مسائل فرهنگی و سیاسی، به خاطر انحرافی که در ادامه ی سخن به بعضی از آن ها اشاره خواهم کرد، علی رغم باور آن ها، با وجود فضای باز فرهنگی و بهره برداری این طیف از آن فرصت، بحث پلورالیسم را تحت عنوان (گفت و گویی در مسائل دین پژوهی) در نشریه ی مخصوص به خود مطرح کردند. طرح گفت و گو در باره ی پلورالیسم دینی، توسط این جریان فکری و ارایه ی مقاله ی (صراط های مستقیم) توسط مؤلف آن، بحث ها و نزاع ها را در این زمینه پیش از پیش در جامعه ی فرهنگی ایران ترویج کرد. در این زمینه خود نیز تصریح کرده اند که: (بحث پلورالیسم دینی، در چند دهه ی اخیر، کانون توجه بسیاری از دین پژوهان معاصر بوده است. کیان در شماره ی 28 کوشید باب این بحث را در قلمرو تفکر دینی ایران نیز بگشاید و پلورالیسم را از زوایای گوناگون مورد بررسی قرار دهد. در شماره ی 36، مقاله ی صراط های مستقیم از دکتر عبدالکریم سروش، بر موج مباحثات فکری در خصوص پلورالیسم دینی دامن زد و نقد و نظرهای فراوانی در جامعه ی فکری ایران برانگیخت).[4] انگیزه ی مروّجان طرح پلورالیسم دینی امّا در مورد انگیزه ی مروّجان طرح پلورالیسم دینی در جامعه ی فکری ایران باید بگوییم که گرچه این امر می تواند علل و انگیزه های متعدد و پنهان و آشکاری داشته باشد، به طوری که دست یابی و استقرای همه ی آن ها ممکن نباشد، ولی می توان به بعضی از انگیزه ها و اغراض، با دقت در آثار و عمل کرد روشن فکران دینی از زمان بعد از پیروزی انقلاب و حمایت گسترده و همه جانبه ی استعمار و استکبار غرب از آن ها اشاره کرد: یک. خودباختگی این گروه در قبال پیش رفت صنعتی جهان غرب و اعتقادشان به لزوم تبعیّت کامل از فرهنگ غرب، به عنوان تنها راه پیش رفت و تکامل و توسعه ی کشور؛ برای روشن شدن این مطلب، توجه به موارد زیر ضروری است: الف. این گروه خود را یکی از عوامل پیروزی انقلاب اسلامی می دانند و اظهار می دارند که انقلاب اسلامی ایران بیش از هر چیز محصول ائتلاف، هم دلی و وحدت جریان روشن فکری دینی و روحانیّت بوده است. ب. ایده و افکار این گروه در امور سیاسی و فرهنگی و اراده ی جامعه بر اساس مدل های مدرن غربی. ج. باور آن ها بر کارآمدتر بودنشان در اداره و مدیریت جامعه و توجیه این باور به دوران پیروزی انقلاب. د. اعتقادشان بر بی توجّهی نظام حاکم به این ها از روی عمد یا تجاهل با تکیه بر قرائت ویژه ای از دین و ردّ و طرد و لعن قرائت های دیگر. پس با توجه به امورِ مذکور، این گروه تلاش خود را متمرکز در فعالیت های فرهنگی و ایجاد زمینه های مناسب می کند تا حضور مجدّد خود را بازیابد و با مطرح کردن خود به عنوان مولّدان فکر و اندیشه و القای افکاری هم چون پلورالیسم، دموکراسی، سکولاریسم و... که منشأ غربی دارند، به جامعه ی فکری ایران، علاوه بر ایجاد بستر برای اهداف خود، خواسته یا ناخواسته، زمینه های تحقق اهداف استکبار را که خارج کردن دین اسلام از صحنه ی جامعه است، ایجاد کنند. دوم. جلوگیری از صدور فرهنگ اسلامی و فرهنگ انقلاب؛ وقتی همه ی سخن ها و ادیان و عقاید صحیح بود، پس لزومی ندارد که سایرین هم به اسلام دعوت شوند. وقتی همه ی ادیان به حقّ بود و هیچ یک بر دیگری برتری نداشت، چرا فقط اسلام مطرح باشد و چرا باید ولایت فقیه که فقط مبتنی بر اندیشه های مذهب شیعه است، مطرح باشد؟ این سخن می تواند تحلیلی برای دفاع همه جانبه ی استعمار از آزادی بیان و قلم و آزادی اندیشه در جامعه ی ایران باشد و انحراف آن ها را روشن کند. سوّم. هموار کردن راه نفوذ افکار و عقاید و ارزش های مادّی و غربی در جامعه ی ما؛ وقتی دین و فرهنگ و اندیشه های ما مطلق نبود و تنها دین حقّ را اسلام ندانستیم، قهراً راه برای سایر ادیان و مکاتب باز می شود. وقتی سایر فرَق و مذاهب هم حقّ هستند، چرا ما از سلیقه ها، مزایا و ارزش های دیگران پیروی نکنیم. پی نوشتها: [1]. محقق: محسن چورمقی، کارشناس ارشد فلسفه. [2]. کتاب نقد: دوازده تبصره بر پلورالیسم دینی، شماره ی 4. [3]. مرتضی مطهّری، مجموعه آثار/ عدل الهی، (انتشارات صدرا)، ج 1. [4]. گفت و گو با عبدالکریم سروش، کیان: حقّانیّت، هدایت، شماره ی 40. منبع: پلورالیسم دینی ، رضا مصطفی لو، نشر مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه (1380).
عنوان سوال:

اوّلین بار بحث پلورالیسم دینی توسط چه کسانی در جامعه ی ما مطرح شد و انگیزه ی آنان از طرح این بحث چه بوده است؟[1]


پاسخ:

نظریه ی پلورالیسم دینی و سخن گفتن از آن در حوزه ی فرهنگی جامعه ی ایران، مسئله ی جدیدی نیست؛ بلکه سابقه ای چندین دهه دارد. مرحوم آیت اللّه مجتبی قزوینی در رساله ای با عنوان (بیان الفرقان فی نبوّة القرآن) که بیش از پنجاه سال پیش نوشته اند، به یک جریان فکری اشاره می کنند که از منشأ مغرب زمین در جهان اسلام ترویج می شده و می گویند: (منظور کیوان قزوینی هم از نوشته جاتش همین است.... وی می گوید که از زرتشت، پس از این که کارش بالا گرفت، پرسیدند: چه دستور می دهی؟ او گفت: دستور من این است که هر دینی دارید، بر همان دین بمانید و خدا را با همان روش پرستش کنید؛ زیرا خدا پرستیده می شود بر هر طریقی؛ گرچه ستاره پرستی...).[2]
همین مفاد و مفهوم را می توان در افکار و اندیشه های مطرح قبل از پیروزی انقلاب یافت؛ چنان که استاد مطهّری(رحمه الله) در کتاب (عدل الهی) به همین نظریه اشاره کرده، می گوید: (بسیاری از مردم زمان ما، طرف دار این فکر شده اند که برای انسان کافی است که خدا را بپرستد و به یکی از ادیان آسمانی که از طرف خدا آمده است انتساب داشته باشد و دستورهای آن را به کار بندد؛ شکل دستورها چندان اهمیتی ندارد).[3]
امّا گشوده شدن باب گفت و گو و بحث از پلورالیسم دینی و رواج آن، بعد از پیروزی انقلاب در عرصه ی فرهنگی جامعه، به واسطه ی گروهی به نام روشن فکران دینی بوده است و منظور از روشن فکران دینی، طیفی از تحصیل کرده ها در فرهنگ غرب با گرایش های مذهبی است.
این گروه، با عقاید و باورهای خاص خود در مسائل فرهنگی و سیاسی، به خاطر انحرافی که در ادامه ی سخن به بعضی از آن ها اشاره خواهم کرد، علی رغم باور آن ها، با وجود فضای باز فرهنگی و بهره برداری این طیف از آن فرصت، بحث پلورالیسم را تحت عنوان (گفت و گویی در مسائل دین پژوهی) در نشریه ی مخصوص به خود مطرح کردند. طرح گفت و گو در باره ی پلورالیسم دینی، توسط این جریان فکری و ارایه ی مقاله ی (صراط های مستقیم) توسط مؤلف آن، بحث ها و نزاع ها را در این زمینه پیش از پیش در جامعه ی فرهنگی ایران ترویج کرد. در این زمینه خود نیز تصریح کرده اند که: (بحث پلورالیسم دینی، در چند دهه ی اخیر، کانون توجه بسیاری از دین پژوهان معاصر بوده است. کیان در شماره ی 28 کوشید باب این بحث را در قلمرو تفکر دینی ایران نیز بگشاید و پلورالیسم را از زوایای گوناگون مورد بررسی قرار دهد. در شماره ی 36، مقاله ی صراط های مستقیم از دکتر عبدالکریم سروش، بر موج مباحثات فکری در خصوص پلورالیسم دینی دامن زد و نقد و نظرهای فراوانی در جامعه ی فکری ایران برانگیخت).[4]
انگیزه ی مروّجان طرح پلورالیسم دینی
امّا در مورد انگیزه ی مروّجان طرح پلورالیسم دینی در جامعه ی فکری ایران باید بگوییم که گرچه این امر می تواند علل و انگیزه های متعدد و پنهان و آشکاری داشته باشد، به طوری که دست یابی و استقرای همه ی آن ها ممکن نباشد، ولی می توان به بعضی از انگیزه ها و اغراض، با دقت در آثار و عمل کرد روشن فکران دینی از زمان بعد از پیروزی انقلاب و حمایت گسترده و همه جانبه ی استعمار و استکبار غرب از آن ها اشاره کرد:
یک. خودباختگی این گروه در قبال پیش رفت صنعتی جهان غرب و اعتقادشان به لزوم تبعیّت کامل از فرهنگ غرب، به عنوان تنها راه پیش رفت و تکامل و توسعه ی کشور؛ برای روشن شدن این مطلب، توجه به موارد زیر ضروری است:
الف. این گروه خود را یکی از عوامل پیروزی انقلاب اسلامی می دانند و اظهار می دارند که انقلاب اسلامی ایران بیش از هر چیز محصول ائتلاف، هم دلی و وحدت جریان روشن فکری دینی و روحانیّت بوده است.
ب. ایده و افکار این گروه در امور سیاسی و فرهنگی و اراده ی جامعه بر اساس مدل های مدرن غربی.
ج. باور آن ها بر کارآمدتر بودنشان در اداره و مدیریت جامعه و توجیه این باور به دوران پیروزی انقلاب.
د. اعتقادشان بر بی توجّهی نظام حاکم به این ها از روی عمد یا تجاهل با تکیه بر قرائت ویژه ای از دین و ردّ و طرد و لعن قرائت های دیگر.
پس با توجه به امورِ مذکور، این گروه تلاش خود را متمرکز در فعالیت های فرهنگی و ایجاد زمینه های مناسب می کند تا حضور مجدّد خود را بازیابد و با مطرح کردن خود به عنوان مولّدان فکر و اندیشه و القای افکاری هم چون پلورالیسم، دموکراسی، سکولاریسم و... که منشأ غربی دارند، به جامعه ی فکری ایران، علاوه بر ایجاد بستر برای اهداف خود، خواسته یا ناخواسته، زمینه های تحقق اهداف استکبار را که خارج کردن دین اسلام از صحنه ی جامعه است، ایجاد کنند.
دوم. جلوگیری از صدور فرهنگ اسلامی و فرهنگ انقلاب؛ وقتی همه ی سخن ها و ادیان و عقاید صحیح بود، پس لزومی ندارد که سایرین هم به اسلام دعوت شوند. وقتی همه ی ادیان به حقّ بود و هیچ یک بر دیگری برتری نداشت، چرا فقط اسلام مطرح باشد و چرا باید ولایت فقیه که فقط مبتنی بر اندیشه های مذهب شیعه است، مطرح باشد؟
این سخن می تواند تحلیلی برای دفاع همه جانبه ی استعمار از آزادی بیان و قلم و آزادی اندیشه در جامعه ی ایران باشد و انحراف آن ها را روشن کند.
سوّم. هموار کردن راه نفوذ افکار و عقاید و ارزش های مادّی و غربی در جامعه ی ما؛ وقتی دین و فرهنگ و اندیشه های ما مطلق نبود و تنها دین حقّ را اسلام ندانستیم، قهراً راه برای سایر ادیان و مکاتب باز می شود. وقتی سایر فرَق و مذاهب هم حقّ هستند، چرا ما از سلیقه ها، مزایا و ارزش های دیگران پیروی نکنیم.
پی نوشتها:
[1]. محقق: محسن چورمقی، کارشناس ارشد فلسفه.
[2]. کتاب نقد: دوازده تبصره بر پلورالیسم دینی، شماره ی 4.
[3]. مرتضی مطهّری، مجموعه آثار/ عدل الهی، (انتشارات صدرا)، ج 1.
[4]. گفت و گو با عبدالکریم سروش، کیان: حقّانیّت، هدایت، شماره ی 40.
منبع: پلورالیسم دینی ، رضا مصطفی لو، نشر مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه (1380).





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین